Meghnatism

دیوارو سقف خانه من همین هاست که مینویسم، همین طرز نوشتن، از راست به چپ . . .

Meghnatism

دیوارو سقف خانه من همین هاست که مینویسم، همین طرز نوشتن، از راست به چپ . . .

Meghnatism

اینجا
یک دانه Meghnatism خسته از بلاگفا بعد از کوچ اجباری و البته تغییرات عمیق دست به کیبرد میشود
خسته است
اذیتش نکنید لطفا
مینویسد
گاهی دیرو گاهی ساعتی
گاهی مینیمالی و گاهی طوماری
برای حفظ ظاهر طومارها در"بقیش" چپانده میشود
روزگاری در آن جوانی با شور خود تمام مجاز را به آتش میکشید و قبیله ای از دوستان مجازی داشت
و امروز ساکت و آرام در گوشه ای نظاره گر
عمر سایت عمر فرزنده 7 ساله کوچانده شده ام هست
.
.
.

+ زندگی زیباست
و خداوند به ما لبخند میزند

بقیش دیگر تشریفات است
بیخی
.
.
.

برای شادی روحم
یک لبخند از عمق مهربانیتان نثار کنید!

:)

دیروز...
  • ۹۹/۰۲/۱۷
    116
  • ۹۸/۱۰/۱۰
    115
  • ۹۸/۰۴/۰۲
    114
  • ۹۷/۱۱/۲۷
    113
  • ۹۷/۱۰/۰۲
    112
  • ۹۷/۰۹/۱۱
    111
  • ۹۷/۰۸/۰۲
    110
  • ۹۷/۰۷/۰۷
    109
  • ۹۷/۰۷/۰۷
    108
  • ۹۷/۰۷/۰۱
    107
چیا گفتن...

دیروز عصری که رسیدم خونه

با یه خبر ناگوار رو برو شدم


هنگ کردم

واقعا باورم نمیشد

اخه یهوووویی؟؟؟

ازاده دوسته دوره راهنمایی من بود

خیلی چیزارو باهم تجربه کردیم

رسما باهم بزرگ شدیم

سر داستان ازدواجش یکم ازش دلخور شدم

با وجود ارتباط خیلی نزدیک نزدیک بله برون من متوجه شدم که اصلا کیسی هم وجود داره

خیلی ناراحت شدم

درست همون زمانی بود که یه چند نفری رو تو لیست کات گذاشته بودم

ازاده هم کات کردم

ولی سماجت کرد

هی اومد

هی زنگ

هی پیام

هی مهربونی

هی دوست

دیدم نه

اینو نمیشه کات کرد

باز شدیم جونی


و حالا یهویی داره دور میشه

البته به دل خوش بسلامتی برن و خوش باشن

اینم یه تجربه خوبی میشه برای زندگی

دنیای مجازی و اینترنتو  تلفن هم که هست

ولی خو دلتنگش میشم

:(

همین اسکرین رو گذاشتم تو اینستا

خیلی دلم گرفته بود

قسمت مزخرف ماجرا کامنتهای مسخره ی ادمهای مسخره اطرافم بود

"اثاث"

همه کلید کردن به غلط املایی این کلمه

و انگار من کپشن زدم

2*2

سریع کامنت زدن

4!!!


من دلتنگه دوستم که داره دور میشه

بعضیا مثلا خواستن سوادشونو تیزیشونو به رخ بکشن

واااااقعا ناراحت شدم

مخصوصا از کسایی که اصلا توقع نداشتم


یه وقتایی اون عکس

اون کپشن

خیلی مهمتر از غلط املایی و مسایل حاشیه ای میشه

لطفا درک کنید

تا اخر شب عصبی بودم

:/


دوستم داره میره

و حتی شاید نتونم قبل رفتن ببینمش

:(((


برای همدیگه جوری رفاقت کنیم که اگه دور شدیم ناراحت بشن از نبودمون

نه مثل "میم" که رسما شد تف سربالا تو خونه و با وایتکس از زندگیم پاکش میکنم!


شادزی


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۳
$Venu

سلام

خیلی نبودم

خیلی ننوشتم

البته به غیر اتفاقای بد و حرفای سردرگم چیز خاصی هم نبود

12اسفند درست شبی که مجوزه مسافرته رفاقتیه مشهد رو که قرار به پیچوندن شنبه اخرسال که بین التعطیلین بود رو از مادر گرفتم

در تماس ساعت 1:30 شب اعلام نمودن که مادربزرگ جانمان یهو در خواب درگذشتن

...

دیروز چهلم عزیزی بود

:((


بعد مدتها وقت شد بیام وبهارو بخونم

هرچند 2بار نوشتم که پست بزارم و زااااااااارت همکاران گرام پریدن تو!


دوستان

عزیزان

یهو قالب وبلاگ عوض میکنید

اسم عوض میکنید

عکش پروفایل عوض میکنید

خو نمیگید یکی عین من قاطی میکنه؟؟

کی کی بود؟؟

مجبورم برگردم چندین پست قبل ببینم ماجرا چیه و کی کی بوده!

:/

همین داستان هم تو اینستا دارم

بابا مجازیون ما رو اسمو عکس هم شرطی شدیم

یهو کمپلت تنوع به خرج میدید خو من هنگ میکنم

قضیه اون یارو شده:

زمستون تو دانشگاه عاشق یه دختره میشه که کاپشن آبی تنشه

بهار که میاد دانشگاه دختره رو گم میکنه!!


و دیگر همین

خبر خاصی نیست

به غیر اینکه  خواهران گرام دارن امشب میرن مشهد

:(((((((((((((((


مواظبت خودتون باشید


شادزی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۳
$Venu

مریم جان برادرزاده گرام

در اوایل کودکی بسی عاشق پلنگه صورتی بودند

پک کامل قسمتهایش را اونترنتی خریداری کردیم و با کلییی ذوق برایش بردیم

دیدیم نخیر

خانم اینبار عاشق کیتی شده اند

ستی از لوازم تحریر کیتی را خریداری کردیم و با کلییی ذوق برای بردیم

دیدیم نخیر

خانم اینبار عاشق السا و آنا فروزه شدند

هرچند که خود این انیمیشن را بردندیم و با سختی فراوان دیالوگ به دیالوگ را برایش ترجمه کردیم

حتی ترانهایش را :/

اینبار به این یک وجب فسقل هشدار دادندیم که 

یک بار دیگر بدون اجازه و هماهنگی ما عشقش را عوض کند

دیگر از هیچ جایزه و کادو سورپرایزی خبری نیست

شورش را درآورده بعبعی

دختره که اینقدر زرت زورت عشق عوض نمیکند

هی به عروس جان میگویم این دختر خطریست

باورش نمیشود

حالا دیگر برای هر خریدی دستو دلمان میلرزد که باز با عشقش بهم نزده باشد

:/

زمان ما که از این خبر ها نبود


ایش


زندگی زیباست 

و خداوند در عشق های تازه به ما لبخند میزند

))

شادزی



بح بح عجب قالبی :دی

۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۸
$Venu

اهم اهم

توج شمارا به هنرنمایی دیگر از اینجانب جلب مینمویم


از قدیم گفتن خواستن توانستن است

حتی اگر ساعتها سرو کله بزنی تا کلی کدی کهازش سر در نمیاری

الان دیگه تخصص کامل تو تغییر و تعریف قالب وبلاگ دارم

تو ادامه مطلب

که شده فلش قرمزه این بغل (این یکی رو نتونستم پیدا کنم چطور بندازمش پایین پست :/ )

ردیف تغییر رنگ جزییات وب رو میزارم


#چقدر_من_خوبم_آخه :دی


سفارشات با بهترین قیمت پذیرفته میشود

:ددییییی


زندگی در پیروزی زیباست

و خداوند به ما لبخند میزند


۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۰
$Venu

اگه گفتید رنگه متنه پسا چجور عوض میشه

:/


کل عددای رنگو عوضیدم

خیلیاش عوض شد

اینو پیدا نکردم کدوم ردیفه


کن یو هلپ می؟؟؟؟

پلیییییییییییییییییز

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۰
$Venu

اهم اهم

توجه شمارا به قالب جدید جلب مینمویم

دیگه نمیگم اندازه هدر رو چطور تنظیم کردم

ملانصرالدین باید بیاد پیش من درس پس بده


جا داره از فرصت استفاده کنم 

و از همین تریبون از دوستانی که در این امر خطیر من را یاری نمودن

بسی بسیووور تشکر کنم

با تشکر فراوان از:

zizigolu

مستر نیما

برنامه محترمه Paint

برنامه محترمه Powerpoint

و الباقی بازماندگان آن مرحوم!


تا چش فتوشاپ درآد

آیکون دربون درازیو بچه زرنگیو این صوبتا!


البته رنگ نوشتها یه جوریه

اون نیم خط زیر اسم اون بالا که اصلا معلوم نیس تو عکس

رنگ نوشتهای این ستون کنارم دوست ندارم

باید باز وقت بزارم


بلد بودید بگید دقیقن تو کدوم ردیف کد باید هنرنمایی کنم خیلی از ساعت کاریم برا قالب وبلاگ وقت نزارم

:دی


زندگی زیباست

و خداوند در هدر وب قبل به ما لبخند میزند



یکم تیرست قالب چشو اذیت میکنه نه

به اون رنگ روشن عادت کرده بودما


امان از عادات


شادزی


۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۵
$Venu

از مترو که پیاده شدم بوی بارون رو حس کردم

از پله برقیا که اومدم بیرون قبل گیت که کارت بزنم دیگه مطمین شدم

رسیدم بالا

بعععععله

:)

زمین 

نم نم

نقطه نقطه

واقعا به حس بویاییم افتخار میکنم

هرچند یه وقتایی دیگه زیادیه و نمیشه اف بشه

ولی خو

راضیم ازش


بیچاره اونایی که خواب بودنو تو خونه

این بارونو ندیدن


خدا لپامو نازی نازی کرد

^____^


زندگی زیباست

و خداوند در باران به ما لبخند میزند


شادزی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۲
$Venu

تازگیا خیلی چرت نویسیم زیاد شده نه؟؟

لطفا جدی نگیرید یه مدتیه خیلی درگیه ذهنم و فک میکنم نوشتنه خوبه

حالا چه اینجا چه رو کاغذ


میگوشم الان

چرندیات ادامه خیلی مهم نیست

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰
$Venu

یه پستایی همیشه تو خاطر ادم میمونه

همینه که مجازیا واقعی میشن

وقتی یه جایی رو میبینی یا حرفی میشه

نا خود اگاه یاد پست یکی میوفتی

بعضیا یه جوری تو ذهن میمونن که خود نویسنده شاید یادش رفته باشه


حاجی مسکو

یکی از دوستای مجازی قدیم

اون اوایلی

که متاسفانه نمینویسه دیگه

یه پست خوشمزه 

چند شب پیش که تو تلگرام بهش میگفتم خودشم یادش نبود 

و خیلی ذوقی شد از یاداوریش

فک کنم تکرارش کنه!


زندگی تو خاطرات شیرین زیباست

و خداوند بی بهونه به ما لبخند میزند


شادزی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۲
$Venu

میگم یه وقت زشت نباشه من هرجا میرم با خدا حرف میزنم

همینجوری طی روز

یه چی تو مایهای دوست خیالی بچها

ولی خو وال من خدایی واقعنیه دیگه


حتی وقتی روبروی ضریح بزرگی قرار میگیرم

نا خود آگاه سرم متمایل به بالا میشه 

و شروع میکنم با خدا حرف زدم

اصلا یادم میره که اومدم اینجا این بزرگو واسط قرار بدم

یه جورایی بچه پرووو ام دیگه

خودش گفته بی واسط با من حرف بزنید

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۷
$Venu