116
سلام
میمیرم زود زود بیام بنویسم نه؟!!؟!
امان از فراخی
اون ماجرای همکارای اسکل پسکلی بود که گفتم؟
..
ادامه ماجرا...
اینکه من این ماجرای مسخره رو متوجه شدم خیلی بد بود
و اینقدر تابلو بودن جلوم و تیکه میومدن که نمیشد به روم نیارم
و اینکه بروم اوردم و نمیدونستم باید چه عکس العملی داشته باشم یا حتی عکس العملی هم داشته باشم فایده ای نداره بی رگی و بی خیالی رو پیش گرفتم
ولی این مثل اینکه خوب ودرست نبود
چون این همکار اقا اسکل پرووووووووووووو هوا برش داشت این سکوت من معنی لایک داره
و قبل عید به خودش جسارت داد که با من هم بخواد وارد صحبت و تیک زدن بشه
خیلی برام جالب و هنگ الود بود!
تو زن داری
هرچی داری، خونه، کار، ماشین... از زن و خانواده زنت هست، کار اینجا هم مادر زنت معرفیت کرده
با زن شوهر دار که از اتفاق همکارمون هست هم رابطه داری....بععله!
میدونی که من میدونم
میدونی که میدونم که میدونم
بعد اومدی چی؟؟؟؟؟؟؟؟
من با زنم در حد سلام علیکم این همکارمون ثبات رابطه نداره هر روز داره کات میکنه من دنبال رابطه عاطفیم.....
والبته
خریت محض اینجانب اونجا بود که این ماجرار و نزاشت کف دست مدیر جان
به خدا خریت محض
گفتم زشته بده برم بگم چی این مملکت ماهرچیم بشه باز سر خانم ها میشکنه این وسط.... گفتم ولش کن
نگم شب عیدم مدام در حال تیک زدن بود که من با همکار تموم کردم تو بیا صحبت کنیم من توضیح دارم
و نگم که چرا در حد همین هم چقققدر خودمو تو تعطیلات کوفتی تموم نشدنی کورنایی عید سرزنش کردمو کشتم
بدبختی این مدیر از اول ماجرا بهش نگفته باشی دیگه دهنتو.... که چرا نگفتی پس الان چیزایی دیگه ام هست که نگفتی
البته دمش گرم هوامو زیاد داره
ولی خب مثل دروغی که میگی بعدش هی باید دروغ بگی
مال ما شد سکوتی که بعدش باید هی سکوت کنی
نگم که به همکار پسکل محترم گفتم که ببین هواست باشه این اب زیرکاه داره با منم تیک میزنه
و اون پرو هم گفت بیا شرط ببندیم، اگه مخشو زدی ناهار مهمون من نتونستی مهمون تو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فکر کن
یه لحظه فکر کردم دوم دبیرستانیم زنگ اخر معلم نداریم داریم درباره دوست پسرامون حرف میزنیم
گفتم من ناهارو شامو یه جا میزنم به کارتت بیخیال ما بشو
پرونده اینم بستم جواب سلامم بهش نمیدم دیگه
اهااااااااااااااااااا
اینو بگم
روز اول بعد عید 16فروردین
امدیم
منم سگگگگگگگگگگگگگگ که این اسکل پسکلارو چطور جلو چشم باید تحمل کنم
مدیر جان اقااسکل پرو صدا کرد
اخراج
من هنگ الود بار دیگر ایمان اوردم به گاد
البته تماما دلایل کاری بود برای احراج ولی خب بازم...
خدا گفته بود سمت زن شوهردار بری روزیت رو قطع میکنم
بفرما
دمشم گرم
اذیت بودم وسط این 2تا اسکل پسکل چطوری روزگار بگذرونم
بماند که چند تا از همکارا دیدنشون باهم و چندتاییم به گوششون رسیده و از من پیگیر بودن
عکسو داشته باش اخه
خانم زده رو تابلو روبروی میزن
این همکار معلوم الحال
اعتراف نامه زده
یعنی موندم تو عمق این بچگی
واقعا دم خدا گرم که شر رو از من دور میکنه
عصبام راحت
دیگه گفتم اینارم بگم پرونده رو ببندم
زندگی زیباست
و خداوند قطعا به ما لبخند میزند
اون وقت این همکارا وسط این فیلم هندی کار هم می کردن؟ فرصت می شد؟
تجربه شد که دفعه ی بعد به مدیر مجموعه بگین، که جنگ اول به از صلح آخر