97
سلام
اندرخم ماجرای تغیر یهویی شغل مبارک
خیلی جالب بود
یادتونه نوشته بودم انگار خدا انگشتشو کرفته سمت صندلیم میگه بشین همینجا حالا زوده کارت دارم
بلی دیگه این شد کارش
دمشم خیلی گرم
ولی...
شما تجسم کنید
استادتون
مدیریتون باشه
بعععععععععععععععععععععععععععد
خانم هم باشه
@____@
#الدهنم_سرویس
ماجراش اینجاست که یه کارشناس بالاتر از من قبل اومدن من اینجا اومد بود
که کلا در حال شاخ بازی برای استاد مذکور بود(استاد مذکور زین پس با نام مژی خطاب میشود :دی)
مژی خیلی خوبه
خیلی جالبه
شدید همزاد پنداری دارم
عاشق بعضی اخلاقات
مثلا اینکه چشمو دلش از سمت و القاب سیره
مثلا تنوع تجربیات کاریش
ولی خب
ایشون هم انسان میباشند
و البته خانم
که حساسیت های خودشون رو دارن
در زمان درگیری مژی جان با اون کارشناس
شد امتحانای ترم ما
بعد امتحان توی گروه تلگرامی کلاس یکم سروکله هم زدیم
منم که معرف حضور هستم
کلا دلقک بازی تو خونمه
به شوخی میزدمو میگفتم بیخیال دیگه امتحانی که تموم شد دیگه روضه نداره
یهو دیدم مژی جان پیام دادن و دلخوری و تیکه و....
بله
یه بیشعوووووووووووووووور
اسکرین گرفته بود از گروه
که استاد ببینید شما سوالارو داده بودید ولی باز بچها نمک نشناسن!!!!
.
.
90% افراد در طی دوره دانشجویی با همچین بیشورایی همکلاس بودن
اون10% هم غایب بودن در طول ترم :)))
.
دیگه نگم براتون حال اون شبو ماجراهای بعدش رو
و اینکه اندکی زیاد روی کارم و روابطمون تاثیر گذاشت
خیلی سخت بود
مخصوصا که همون موقعا فهمیدم اون کارشناس مذکور هم داره برای من میزنه شدییییییییییییییییید
هر دم بوی خیانتی به ما میرسید که اون موقع سعی میکردم قوی خودمو نشون بدم و منطقی و بی تقاوت رفتار کنم
ولی
کلی شبا گریه میکردم
سرکار رفتن
مستقل شدن
کاربهتر
پول بیشتر
مجموعه توپو بزرگو اسمو رسم دار
اینا هرکدوم سخت تر از اون یکی
برای یک دختر
اصلا نمیپسندم
مینویسم برای پشیمونیام
مرد شدم
و این خوب نیست
بابای علپارسا زن میخواد میفهمید زن میخواد
:دی
زندگی زیباست
و خداوند به بیشعورا لبخند معنا دار میزند
شادزی