سلام
اولا که
پست قبل و قبل ترش
خییییلیم واضح بود
شماها معلوم نی سروگوشتون کجا میجنبه
یه زره خلوص نیت داشته باشید
خیلی راحت موتوجه میشید
والا
:دی
دوما
در یک حرکت خرکیانه
اسکلانه
مرضانه
چنان لقمه ای گرفتم
که تا اردیبهشت سال بعد
96میگم
خبری از یک هزاری ولخرجی و خدایی نکرده پس انداز نیست
حالا اینکه بعد بووووقی مخ زدمو نامه گرفتم برم استخر این خراب شده که خیلیم شاخه تو تهرانو بتونم کارمندی نصف قیمت آموزشی رو ادامه بدم
بماند
اخه بگو بتوچه؟؟؟
اخه چرا جو میگیرتت؟
ماجرا از این قرار است که برادرجان چندی پیش تصمیم به خرید اتول مینمایند
بعد
یهو هیچ خبری دیگر از تصمیم نمیشود
در تعطیلات زورکی که رفتیم به خواهر بزرگ گفتیم برو زیر زبونشو بکش ببینیم چه کرد
و از ان طرف، ما مبلغی ناچیز چند سالیست در بانک داشتیم
با سود23%
که ایکاش خبرم 5ساله باز میکردم :(
قبل عید زمانش تمام شد
خمس را دادیم
(درست است که خمس معامله با خداست و لی خو اندکی سوزش را حق بدهید )
بعد قرض به میم جان برای لی لی لی شان
و از طرفی مبلغی دیگر از قرعه کشی خانگی در امد
این آمد رو آن
به درو دیوار زدیمو گوگولی را زیرو رو که چه کنیم با این پول
دیدیم نخیر
شده است 18و میشود 15% خبر سود بانکی
طلا و اینام که اصلا خسش نیست با مادر بحث کنیم که ما میخبریم برای سرمایه نه جیلینگ جیلونگ عروس بازی!
خولاصه
برادر فرمودند وامی از آسمان رسیده
میخرند
ما هم دیدیم پدر را که گرفتیم به خوشچل نمودن خانه
جیبش را بستیم
برادر هم که برادر ندارد
ولی خواهر که دارد
هوچی دیگه
دادیم برادر
بعععععد
خخخخخخخب
دیدیم که نه
پیل کم استو اتول قراضه میشود
زنگ زونگ اس پس که دوستان کی داره برسونه؟ماهی قسطی برمیگردونم
...
فقط همینقدر از خریتم بگویم که
مبلغ اهدای از طرف اینجانب
از کل مبلغ وام بیشتر است
0___0
چرا؟!
واقعا چرا؟!
مرض داری مگه تو؟
بشین سرجات زندگیتو بکن
بلاخره
خانواده است و
یک سرتقاری دیگر
:/
زندگی در خنده برادر زیباست
و خداوند به مالبخند میزند
اصلا دادم که دادم
نوششش جونش
گوشت بشه به لپاش
بماند در بانک که مفت خوران سودش را به جیب بزنند؟
فدای اون ظهرای که تو بچگی مامانو خواب میکردیم با دوچرخه منو میبرد گوشفیل میداد
^____^
اوج فردین بازی آخر ماجرا بود:
رسما اعلام نموده که این پیل از طرف خواهرا بوده و اهدایی است و نیاز به باز پس نیست
قرض
خراست
گریه حضار پلیز