به محض اینکه یه صندلی خالی شد تو اتوبوس که من بتونم بشینم
معلم فلسفه منطق روانشناسی دوره دبیرستانم سوار شد
^___^
عاشخشم
همه عاشخش بودیم
و دیگه خودتون میدونید که برخورد و نوع تدریس یه دبیر چقدر به علاقه دانش اموزا تاثیر میزاره
و حتی انتخاب رشته ایندشون
با کلی خواهش بلاخره نشست جام
کلی صحبت کردیم
من از درس خوندنو کار کردنو امار کسایی که مزدوج شدن، مادر شدن، یا شاغل
و ایشون هم از مدیر مدرسه و معلمایی که بازنشسته شدنو
بچهای این دوره که هیچ جوره نمیشه حریفشون شدو
و کمی هم از دنیای مجازی
کلی گله مند بود از بی تمرکزی بچها
و کتابی که از زمان محصلی خودشون هنوز تغییر نکرده
از اون معلمای اکتیو بود
الان دارن ادامه تحصیل میدن که جای آموزش پرورش یه اطلاعات جدیدی بتونن به بچها منتقل کنن
وای که چقدر خاطره
چه حس خوبیه سر صبحی از این خاطرات خوشمزه
و چقدر خوشحال شد که شناختمو آشنایی دادم
زندگی با این آدمهای شیرین زیباست
و خداوند به ما لبخند میزند
:)
شادزی