Meghnatism

دیوارو سقف خانه من همین هاست که مینویسم، همین طرز نوشتن، از راست به چپ . . .

Meghnatism

دیوارو سقف خانه من همین هاست که مینویسم، همین طرز نوشتن، از راست به چپ . . .

Meghnatism

اینجا
یک دانه Meghnatism خسته از بلاگفا بعد از کوچ اجباری و البته تغییرات عمیق دست به کیبرد میشود
خسته است
اذیتش نکنید لطفا
مینویسد
گاهی دیرو گاهی ساعتی
گاهی مینیمالی و گاهی طوماری
برای حفظ ظاهر طومارها در"بقیش" چپانده میشود
روزگاری در آن جوانی با شور خود تمام مجاز را به آتش میکشید و قبیله ای از دوستان مجازی داشت
و امروز ساکت و آرام در گوشه ای نظاره گر
عمر سایت عمر فرزنده 7 ساله کوچانده شده ام هست
.
.
.

+ زندگی زیباست
و خداوند به ما لبخند میزند

بقیش دیگر تشریفات است
بیخی
.
.
.

برای شادی روحم
یک لبخند از عمق مهربانیتان نثار کنید!

:)

دیروز...
  • ۹۹/۰۲/۱۷
    116
  • ۹۸/۱۰/۱۰
    115
  • ۹۸/۰۴/۰۲
    114
  • ۹۷/۱۱/۲۷
    113
  • ۹۷/۱۰/۰۲
    112
  • ۹۷/۰۹/۱۱
    111
  • ۹۷/۰۸/۰۲
    110
  • ۹۷/۰۷/۰۷
    109
  • ۹۷/۰۷/۰۷
    108
  • ۹۷/۰۷/۰۱
    107
چیا گفتن...

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام



جمعه با دوستم قرارداشتم برای 10

یهو صبح گفت ببین قرار باشه 10:30 من وقت ارایشگاه گرفتم!

همون موقع فهمیدم که بععععله!

منم مخملی


خلاصه اومدو جاتون خالی رفتیم چیتگرو پیداده روی ساحل طوری داشتیم

رفتیم خونش یکم استراحتو گپ

تو مسیر اومدم فال روز مجله رو بخونم

مال دوستمو خوندم

بعد گفت خب مال خودتو بخون شهریور

گفتم شهریور؟

گفت ابان؟

مرداد؟؟؟؟؟

منم مخملی


یکم الکی جیغ جیغ کردم که مثلا ناراحت شدم یادت رفته باز


رسیدیم


میوه برده بودم خواستم بزارم تو یخچال

عیییین دروازبان ایران که شیرجه میزنه برای گرفتن توپ جلوموگرفت که نه نه بده الان میخوام بخورم

منم مخملی


رفتیم تو اتاقو مخمو کارگرفت که نمیدونم قفسه کتابارو چطور جینگول کنم و بچشنم بیا تز بده

منم مخملی


رفت که چایی بزاره


انواع صدایی بود که از اشپزخونه میمومد و بدون سوالی از طرف من داد میزن و یه بهونه ای میاورد

منم که مخملی


یاد اون قسمت پایتخت افتادم که ارسطو باید دربرابر سورپرایز همسرش خودشو غافلگیر نشون میداد

همون سکانس تو اسانسو...

و داشتم سعی میکردم تمرین کنم که الان باید دقیقن چطور غافلگیر خودمو نشون بدن

بیچاره کلی داره تلاش میکنه گناه داره


خیلی سخت بود

خیییییلییییییی


یکی که دوست داره و براش عزیزی و کلییییییییییییی تلاش میکنه خوشحالت کنه


فقط متاسفانه شما بیش از حد به جزیات دقت میکنیدو میفهمید

هرچند درباره استفاده از کلمه جزئیات خیلی مطمین نیستم!


بعد از 10دقیقه شکستن همه اشپزخونه صدام کرد که ااا این چیه بیا بیا ببین این چیه

با حالتی تعجبو

ای وایو

این صوبتا


خیلی سخت بود

خدا برا گرگ بیابون نخواد


هیچی دیگه

رفتم بیرون


عین دخترای لوس دستمو گرفتم جلو صورتم

وااااااااااای یادت بود

وااااااای چقدر تو خوبی

یکم بپر بپرو

بغلو

ممنونو

اینکارارو کی کردی من نفهمیدمو

:l

کیک تولد و شمع و این صوبتا

من 

نگاه

افق

و دیگر هیچ



خیلی خوبه که برای کسی عزیز باشیم

اینقدر که بخواد غافلگیرمون کنه

حتی روشش هم مهمه نیست

نتیجه هم حتی

مهم این تلاشه

و 

مهمتر اینکه قدر بدونیم

یه کسایی خاص هستم

یه کسای خانواده میشن

ادب حکم میکنه اجازه بدیم که به ما محبت کنن

به ما کمک کنن

این حس

حس خوبیه برای اونا

همونجوری که ما برای عزیزانمون لذت میخوایم

بهشون لذت هم نشون بدیم


ممنونم خدا


زندگی زیباست

و خداوند همیشه به ما لبخند میزند

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۱۶:۵۱
$Venu