Meghnatism

دیوارو سقف خانه من همین هاست که مینویسم، همین طرز نوشتن، از راست به چپ . . .

Meghnatism

دیوارو سقف خانه من همین هاست که مینویسم، همین طرز نوشتن، از راست به چپ . . .

Meghnatism

اینجا
یک دانه Meghnatism خسته از بلاگفا بعد از کوچ اجباری و البته تغییرات عمیق دست به کیبرد میشود
خسته است
اذیتش نکنید لطفا
مینویسد
گاهی دیرو گاهی ساعتی
گاهی مینیمالی و گاهی طوماری
برای حفظ ظاهر طومارها در"بقیش" چپانده میشود
روزگاری در آن جوانی با شور خود تمام مجاز را به آتش میکشید و قبیله ای از دوستان مجازی داشت
و امروز ساکت و آرام در گوشه ای نظاره گر
عمر سایت عمر فرزنده 7 ساله کوچانده شده ام هست
.
.
.

+ زندگی زیباست
و خداوند به ما لبخند میزند

بقیش دیگر تشریفات است
بیخی
.
.
.

برای شادی روحم
یک لبخند از عمق مهربانیتان نثار کنید!

:)

دیروز...
  • ۹۹/۰۲/۱۷
    116
  • ۹۸/۱۰/۱۰
    115
  • ۹۸/۰۴/۰۲
    114
  • ۹۷/۱۱/۲۷
    113
  • ۹۷/۱۰/۰۲
    112
  • ۹۷/۰۹/۱۱
    111
  • ۹۷/۰۸/۰۲
    110
  • ۹۷/۰۷/۰۷
    109
  • ۹۷/۰۷/۰۷
    108
  • ۹۷/۰۷/۰۱
    107
چیا گفتن...

81

يكشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۶ ب.ظ

سلام

هرسال که با "میم" میرفتیم هییت

اون مالبته چند شب  یبار که مفتخر میکرد تشریف میاورد

موقع برگشت کلی میخندیدیدم

چه محرم چه قدر

کلی ادامو در میاوردو مسخرم میکرد

که وقتی گرم گریه و فاز معنویه منم با همون لحن ناله و گریه میزن بهش که اون بچه رو ببین...

:/

خو بچها یه وقتایی کارای جالبی میکنن وسط مراسم تقصیر من چیه

:/میم که مداح که هیچ سخنران هم شروع میکنه زاااااااااااااااااااااااااااااااااار میزنه

صدبار گفتم ببین تو ب بسم الله اینی اخرش چی میشی

این همش دهنش باز عرررررررررررر

خو یکم به اطرافت توجه کن

از این نانازا غافل نشو


پریشب به رسمه سالهای خودم تنها رفتم طاهری

جاتون خالی

به قول زی زی کلی با عروسی همتون دعا کردم

:)

یه نی نی جلوم بود

از اول مراسم سینه میزد

دقیقتر بگم   شیکم میزد:)))

دختره نازه 2ساله با موهای خرگوشی و پیرهنه دامن چین چین

^___^

خانمه پشت سرش میزد رو پاش

یهو نشست

پاهاشو دراز کرد

دامنشو زد بالا

شروع کرد

:))))

دیگه ضعف کردم براش

خوش اخلاق هرکی بهش میخندید خودشو ناز میکرد لیخند میزد

همینقدر بگمم اخر مجلس چنان ماچ کشش کردم این صبا خانم رو که ملت تا شعاع 5متر دعا میکردن خدا دامنمو سبز کنه یکی از همینا بده

:/

اینجانب هم حیا پیشه کرد نگفت که بچه من پسره

آقا علیپارسا

انشالا آقا سید علیپارسا ابن رضا 

^__________________________^

به خدا اگه کسی اسم بچمو مخفف کنه چشاشو دراوردم :///


(همین الان دوست دانشگاهم پی ام زد بچش به دنیا اومده،3ساعت پیش0____0 خدا مرسی که یهو مارو خوشحال میکنی عررررررررررررررررره ذوق مرگی)


دوستان

لینک فایل صوتی زیر را لطفا دانلود کنید و به دوستان هم بدهید گوش بدهند

موضوع سر سحرو جادو اینا بود ولی هیچ ربطی به اینا نداره

حرفای خوشمزه ای میزنه

دنلود


زندگی با این نی نی های خوشمزه زیباست

و خداوند به ما لبخند میزند


شادز^____^

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۶
$Venu

نظرات  (۵)

رضا کیه؟! نه میخوام بدونم رضا کیه؟!
پاسخ:
دوس میدارم بابای احتمالی علیپارسا
^___^

ولی هنو هیچ موردی بااین مشخصات رویت نشده است
:/
یسری تازه اسم شوشوخانشم سیدرضاست:))))

*همیشه ارزو داشدم اسم شوهرم محمد باشه حالا شانس من اسم برادرشوهره محمده:|
منم خاک وچوکم چن باری پیش شوشوخان و برادر محترم و خانمش اشتباهی شوشو رو خطاب قرار دادم که محمدجااان...فلان....بهمان....
یعنی ضایع شدما اصن از خجالت جلو همه اب شدم
خلاصه مغنا جان از این ارزوها نکن یهویی اسم برادرشوهرت میشه رضا:|
پاسخ:
0___0
اوه چه ضایع
خو حالا فک کن اسم همسری رضا باشه
اونم از نوع سید رضایی
چی میشه مگه
خودا خودش منو دوست میداره^___^
۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۱ گمـــــــشده :)
خخخخخخخ..
مغنا اسم پسر گلت خیلی باحاله. ایشالا خدا بهت ببخشه.
منم پسر دوست می دارم.
پاسخ:
اسم بچمو بدزدی چشاتو دراوردم
لاشوخی
:/
واااای من عاشق شب قدرم.مدیونی فکر کنی به خاطر نی نی هاست هااا
حتی رویت شده به خاطرشون قبل رفدن کیفمو پرشکلات میکنم^_^
الانم هروقت یه نی نی خوشگل تو تلویزیون یا حتی جایی میبینیم شوشوخان با یه لحنی ادای منو در میاره و میگه "وااای جیگرشو بخوری" :))
تابلویه که اب از لب و لونچه ام اویزون میشه:|

پاسخ:
واااای جیگرشو بخوووورم
اوه نیستی ببینی شوهر خاله کوچیکه چه میکنه
تو بازار صدام میکنه بیا بیا
لباس نی نی نشونم میده
من که شروع میکنم جیگرشو بخورم میکنه میبرتم مسخره میکنه
سوژه شدیم والا!
۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۶ مردی بنام شقایق ...
سلام


فک کنید در اوج عصبانیت و ناراحتی
سوار ماشین شدین و زن و بچه هم کنار دستتون

تو ترافیک تهران گیر افتادی و داری هف جد و آبادتو فوش میدی
حسابی هم دیرت شده!

ضبطو روشن میکنی و مثل همیشه شروع میکنه به سینه زنی...

دختر کوچولوت در حالی که داره زیر چادر شیر میخوره و تقریبا خوابه دستشو میاره بیرون و دقیقا به همین صورتی که فرمودین سینه میزنه!!! (شیکم میزنه!)

دیگه اصن یادت میره چرا و سر چی اعصابت خورد بود و عجله داشتی و ...

یه لبخند پهن میشینه رو لبت...

و خودتو نگه میداری که پاشو گاز نگیری...
پاسخ:
وااااااااااااااااااااااااااااااااای
ترکوندی
احسنت
جیگر اون دخترو خام خام 
ماشاااالا
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی